او كه نميخواست نامزد ثروتمندش از اين راز باخبر شود، 400 ميليون تومان پول نقد و ميليونها تومان اموال ديگر به خواهر و برادر معتاد داد و حتي براي ساكت كردن آنها دست به سرقت زد تا اينكه دستش رو شد.همهچيز در اين پرونده عجيب از آشنايي پسر يكي از ثروتمندان شهر سيرجان با برادر و خواهري شيشهاي شروع شد. پسر جوان كه باربد نام دارد پس از آشنايي با اين خواهر و برادر به خانه آنها رفتوآمد ميكرد تا اينكه در اين رفتوآمدها متوجه شد دختر جوان به نام ميترا به او علاقهمند شده است.
از همان زمان رابطه پنهاني باربد با ميترا شروع شد تا اينكه يك روز آنها كه براي تفريح به خارج از شهر رفته بودند، در راه بازگشت دچار تصادف شديدي شدند و به بيمارستان انتقال يافتند.پس از اين تصادف برادر ميترا خود را به بيمارستان رساند و وقتي شنيد كه خواهرش همراه باربد بوده است به سراغ پسر جوان رفت و تهديدش كرد كه بهخاطر فريب خواهرش و رابطه پنهاني با او، از وي شكايت خواهد كرد.
اين در حالي بود كه باربد به تازگي با دختر يكي از ثروتمندان شهر نامزد كرده و قرار بود بهزودي با او ازدواج كند. پسر جوان كه از شنيدن كلمه شكايت وحشت كرده بود و ميترسيد كه خانواده نامزدش از اين ماجرا باخبر شوند و نامزدياش بههم بخورد تصميم گرفت هر طوري شده از شكايت جلوگيري كند. او اما نميدانست كه با اين كار در دامي گرفتار ميشود كه خواهر و برادر شيشهاي برايش پهن كرده بودند.
- چندماه بعد
حالا مدتي از اين ماجرا ميگذرد و باربد به جرم سرقت طلا از خانه مادر نامزدش دستگير شده است. چند هفته پيش بود كه مادر نامزدش متوجه شد كه مقداري از طلاهايش به سرقت رفته و ماجرا را به پليس خبر داد. مأموران پليس آگاهي سيرجان در جريان تحقيقات تخصصي متوجه شدند كه سرقت از سوي يك فرد آشنا صورت گرفته است؛ كسي كه از محل نگهداري طلاها باخبر بوده و بهراحتي وارد خانه مالباخته شده است. در چنين شرايطي تحقيقات آنها براي يافتن ردي از سارق طلاها ادامه يافت و آنها در نهايت متوجه شدند كه اين سرقت توسط داماد خانواده يعني باربد رخ داده است. به اين ترتيب باربد دستگير شد و در بازجوييها پرده از دامي كه در آن گرفتار شده بود برداشت.
- اخاذي ميليوني
پسر جوان به مأموران گفت: از وقتي برادر ميترا پي به رابطه من و خواهرش برد، تهديدم ميكرد كه شكايت ميكند. براي همين حاضر شدم به او و خواهرش حقالسكوت پرداخت كنم. آنها ابتدا چند ميليون خواستند و اين مبلغ را پرداخت كردم. ولي اين خواهر و برادر اعتياد شديدي به شيشه داشتند و خرجشان زياد بود. براي همين چندينبار ديگر هم از من درخواست پول كردند.باربد ادامه داد: از آن به بعد هر چه ميخواستند انجام ميدادم. در اين مدت در حدود 400ميليون تومان پول نقد به آنها دادم. به خواسته آنها برايشان 60تخته گليم گرانقيمت خريدم ولي دستبردار نبودند.
هر از گاهي به سراغم ميآمدند و درخواست پول ميكردند. من هم از ترسم تن به خواستهشان ميدادم تا اينكه حتي مجبورم كردند ماشين سواري مدل بالايم را هم به آنها بدهم. ديگر همه پولهايم تمامشده بود. با اينكه پدرم ثروتمند بود اما نميخواستم از او پول بگيرم. نميخواستم به ماجرا شك كند و براي همين به ميترا و برادرش گفتم كه ديگر پولي ندارم اما گوششان به اين حرفها بدهكار نبود. برادر ميترا ميگفت كه آبرويم را ميبرد و بايد مبلغ ديگري پول به آنها بدهم. از آنجا كه چيزي برايم نمانده بود، تصميم به سرقت از خانه نامزدم گرفتم.
مادر او طلاهاي زيادي داشت كه تصور ميكردم ناپديد شدن مقداري از آنها توجهش را جلب نخواهد كرد. اين بود كه چندباري كه بهخانهشان رفتم در حدود 15ميليون از طلاها را دزديدم و به ميترا و برادرش دادم تا اينكه مادر نامزدم متوجه شد و شكايت كرد و پليس در تحقيقات پي به راز سرقتهايم برد.با اعترافات باربد مأموران راهي محل زندگي خواهر و برادر شيشهاي شدند و هر دوي آنها را دستگير كردند. بهگفته دادستان عمومي و انقلاب سيرجان، در خانه اين زن و مرد سابقهدار مقداري ماده مخدر شيشه كشف شد و هردوي آنها به اداره آگاهي منتقل شدند و تحقيقات تكميلي درخصوص اين پرونده ادامه دارد.
نظر شما